صفحات

۱۳۹۲ اسفند ۷, چهارشنبه

اسناد دزدی ۵۰ میلیارد دلاری مجتبی خامنه ای




 اسنادی در دست است که نشان میدهد حدود ۵۰ میلیارد دلار از پولهای نفت را مجتبی خامنه ای به حساب های ویژه که دراختیار دارد واریز کرده است. ۱۵ میلیارد دلار درآفریقای جنوبی سرمایه گذاری کرده (در اوج انتخابات ۸۸ ). همچنین بدستور شخص خامنه ای حدود ۲۰ میلیارد دلار به حساب افرادی واریز شده که مسئولیت های خرید تجهیزات اتمی و نظامی را داشته اند اما این افراد، یا بخشی از این پول ها را بالا کشیده و پناهنده شده اند و یا حساب ها را به امریکا لوُ داده و جایزه نقدی خود را گرفته و گریخته اند!
پولهای نفت کجاست؟ سر کیسه اسناد محرمانه هر روز “شلُ” تر می شود!
قرائنی هست که نشان میدهد باند احمدی نژاد برای نشان دادن چنگ و دندان به بیت رهبری و بویژه به شخص خامنه ای، سر کوه یخ بعضی اسناد را نشان میدهد. او با زیرکی، بصورت مستقیم سر کوه یخ را در داخل کشور از آب بیرون نکشیده، بلکه از طریق برخی سایت ها از جمله بالاترین- اشاره به اسنادی می کند که “آقا” خود میداند اسنادش را احمدی نژاد در آن دو ماهی که سرپرست وزارت اطلاعات و امنیت بود از این وزارتخانه خارج کرده و اکنون چون شمشیر داموکلس بالای سر او گرفته است.
از جمله روز گذشته یک آدم مجهول الهویه نوشت:
اسنادی در دست احمدی نژاد است که نشان میدهد حدود ۵۰ میلیارد دلار از پولهای نفت را مجتبی خامنه ای به حساب های ویژه که دراختیار دارد واریز کرده است. ۱۵ میلیارد دلار درآفریقای جنوبی سرمایه گذاری کرده (در اوج انتخابات ۸۸ ). همچنین بدستور شخص خامنه ای حدود ۲۰ میلیارد دلار به حساب افرادی واریز شده که مسئولیت های خرید تجهیزات اتمی و نظامی را داشته اند اما این افراد، یا بخشی از این پول ها را بالا کشیده و پناهنده شده اند و یا حساب ها را به امریکا لوُ داده و جایزه نقدی خود را گرفته و گریخته اند!

نقل از پیک نت

فرزند کروبی فهرستی از جنایات و تجاوزات جنسی جمهوری اسلامی را منتشر کرد



فرزند مهدی کروبی به بهانه تجاوز جنسی دیپلمات جمهوری اسلامی در برزیل، فهرستی از جنایات و تعدیات جنسی کارگزاران جمهوری اسلامی در ایران منتشر کرده و گفته است که جرم پدرش افشای همین جنایات بوده است
محمدتقی کروبی فرزند مهدی کروبی، درباره تعدی جنسی دیپلمات جمهوری اسلامی به دختران برزیلی یادداشتی با عنوان «دکترین تکذیب: نقدی بر رویکرد خبری وزارت خارجه در ارتباط با ماجرای استخر» نوشته و از حمایت مطلق جمهوری اسامی از ماموران حکومتی اعم از انتظامی، اداری و سیاسی انتقاد کرده است.
وی گفته است که جمهوری اسلامی همیشه با توسل به «دکترین تکذیب» هاله‌ای از اطمینان برای متخلفان فراهم می‌کند و امکان هر عمل غیر قانونی و نامشروع را به کارگزارانش می‌دهد.
کروبی درباره موضوع اخیر سفارت جمهوری اسلامی در برزیل گفته است «استدلال مضحک سفارت نه تنها مشکلی را حل نکرد بلکه نزد افکار عمومی ابهاماتی نسبت به وضعیت کشور به‌ وجود آورد
وی نوشته است که اطلاعیه سفارت که با تأکید بر تفاوت‌های فرهنگی نوشته شده بدین معنی که «در فرهنگ ایران زمین لمس جنسی نوجوانان امری عادی و مرسوم است
وی سپس به قتل‌های زنجیره‌ای حکومتی در ایران اشاره کرده و گفته «برخورد با افشاء کنندگان به جای متخلفان جز یاس و ناامیدی نسبت به حاکمان چیزی به دنبال نخواهد داشت
فرزند مهدی کروبی در پایان مواردی از تعدی جمهوری اسلامی به مردم ایران را فهرست کرده است:
مرگ مشکوک مرحومه دکتر زهرا بنی‌یعقوب که در شب عید فطر از کنار نامزدش به اتهام واهی به نیروی انتظامی برده شد و فردا جنازه‌اش تحویل داده شد.
ماجرای رسوایی سردار ارشد نیروی انتظامی در لانه فساد و اصرار فرمانده نیروی انتظامی بر نادرست بودن اتهام و خبر.
مرگ مشکوک مرحومه زهرا کاظمی در زندان و مختومه کردن پرونده‌ای که هرگز گشوده نشد.
ماجرای کهریزک و شهادت ۴ فرزند برومند این کشور و گماردن متهم ردیف اول آن جنایت در ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کالا!!!
بی‌توجهی به دردنامه‌های متعدد شکنجه‌شدگان حوادث پس از انتخابات و حمایت مطلق از بازجویانی که برای شکاندن و ستاندن اقرارهای بی‌ارزش از بازداشت‌شدگان به شیوه‌های غیر انسانی مبادرت کرده‌اند.
فرزند کروبی سپس به انتقام جمهوری اسلامی از پدرش اشاره می‌کند و می‌نویسد کروبی آنچه را که نباید می‌گفت بیان کرد.
محمدتقی کروبی نوشته است: «همواره از کروبی بعنوان یکی از ستون‌های انقلاب نام برده می‌شد اما وقتی او با نیت اصلاح و رسیدگی آنچه در جلسات متعدد از لسان قربانیان شنیده بود را نوشت، پاسخ نگرفت و سپس برای پیگیری منتشر کرد، هر تهمت و عمل خلاف قانون و شرع علیه اش مباح و لازم الاجرا شد

۱۳۹۲ اسفند ۳, شنبه

ایران؛ جهنمی که مردم برای فرار از آن خود را به دریا می اندازند!

اینروزها خبر ناخوشایند زیاد به گوش میرسد. جوانان کشور دسته دسته و به بهانه های واهی اعدام می شوند. حکومت جمهوری اسلامی دست قطع می کند. روز به روز پول مردمی که سفره یشان گاها خالی از نان است با شیب بیشتری به جیب آقازاده ها سرازیر می شود. از صدقه سر حاکم بودن یک مشت دزد متجاوز قاتل آدم کش بر کشور، حقوق شهروندان پایمال می گردد و بی فرهنگی فرهنگ ما می شود و صداهای معترض همگی محکوم می شوند.

شیاطین پس از سالیان دراز بی خانمانی، ایران را جهنم کرده و در آن سکنی گزیده اند. ایران را تبدیل به یک دیگ جوشان از مذاب کرده اند و درحال هم زدن آن، ایجاد هرج و مرج و نابود سازی کشور می باشند. هرکدام از این شیطانها قلمرویی برای خویش تعیین کرده است و در آن به سیاق خود مشغول جنایت و چپاول است. بی پرده می گوییم: ایران در اشغال آخوندهاست؛ آخوندهای تهی از مغزی که در حال تجهیز خویش به انواع سلاح ها برای گسترش قلمرو خویش نیز می باشند.

آتش این جهنم در سالهای اخیر آنقدر داغ شده است که روز به روز عده ی بیشتری را مجاب می کند تا جان خویش را قمار کرده و به هر نحوی که شده است از قلمرو آخوندها بگریزند. ایران به جهنمی تبدیل شده است که مردم برای فرار از آن حتی حاضر می شوند خود را به دریا بیندازند.

در خبرها آمده بود که قایق حامل پناهجویان ایرانی در مسیر استرالیا غرق شد و دهها تن را به کام مرگ گرفت. چرا باید اینگونه باشد؟ چرا باید عده ای برای فرار از کشوری که صاحبان اصلی آن خودشان هستند با مرگ دست و پنجه نرم کنند؟

متاسفانه یاقی گری موجوداتی متعلق به عصر ماموتها، کشور را تبدیل به یک جهنم واقعی و ماشین مرگ و عذاب کرده است. ماشینی که مردم حاضرند برای فرار از آن جان خود را کف دست گیرند و از هر طریق ممکن از کشور بگریزند.

برای آخوندها مهم نیست چه کسی کشته می شود و چه کسی در عذاب است. حکومت آخوندها هیچگونه ارزشی برای جان افراد قایل نیست. لذا اگر پیگیریهای گروه های اپوزسیون و تلاش آنها نباشد، خبر غرق شدن آن دسته از ایرانیانی که متاسفانه در آبهای اندونزی جان خویش را از دست داده اند نیز بدون سر و صدا از منظر جامعه جهانی می گذرد و کسی پیگیر ماجرا نمی شود.


واضح است که با آخوندهای هفت تیرکشی که ایران را اشغال کرده اند نمی توان مذاکره کرد. آنها شیر ایران را در بند کرده اند و کم کم در حال نابود سازی کامل آن هستند. شیطان را نمی توان اصلاح کرد. تنها را باقی مانده برای جلوگیری از این فجایع و متوقف کردن روند صعودی این بدبختی های روز افزون، پایان دادن این بساط تحقیر کننده و قیام سراسری مردم ایران است. آنگاه که ما بتوانیم قل و زنجیر ترس و شک را از افکار خویش باز کنیم، به هم بپیوندیم و فریاد آزادی و رهایی از بندگی سر دهیم، آن زمان، زمان غرش دوباره ی شیر ایران خواهد بود

مرگ خویش را انتظار کشید!



روی سخن با قاتلین مردم ایران است. روی سخن با آنانی است که در ایران چوبه های دار به پا کرده اند و آنسوی مرزها نیز سگان ولایت را بمنظور کشتار بی رحمانه ی مخالفین حکومت جمهوری اسلامی رها کرده تا رکورد جدیدی از جنایت را در پرونده ننگین و سیاه جمهوری اسلامی به ثبت رسانند.

روی سخن با «بوقچیان دربار ولایت» و «جاهلان اصحاب ذلالت» است که در قالب دو نام «اصولگرا» و «اصلاحطلب» برای دلربایی از ولی نعمت، در چپاول یک ملت و ارتکاب جنایت با یکدیگر مسابقه گذاشته اند.

گیرم که وحشیگری را به نهایت خود رسانده و با تبر به جان تک تک سروهای سربلند و تنومند افتادید؛ با ریشه ها چه می کنید؟

سه دهه ی تمام یکه تاز میدان بودید و هر ظلمی را روا داشتید تا هر صدای مخالفی را محکوم جلوه داده و اعدام کنید. نام لجن آلود «جمهوری اسلامی» را با نامی پاکی چون «ایران» ادغام کردید و هر اعتراض به «جمهوری اسلامی» را خیانت به «ایران» خواندید و معترضین را «خائن» و «منافق» و نام گذاری کردید.

تاریخ را به نفع خویش تفسیر کردید و جنگی ویران کننده را «نعمت» دانستید. هر اعتراضی را وابسته به اجنبی خواندید و هر آنجا که منافع جمهوری اسلامی و مشتی آخوند به خطر افتاد، فریاد برآوردید که منافع ایران و ایرانی در خطر است!

با تو هستم! تویی که از انبوه جنازه های مخالفان برای خود کاخ ساختی و با استفاده از خون های به ناحق به زمین ریخته شده، رفع تشنگی می کنی.


آنکس که بنا را بر مبارزه ی صد برابر با تو گذاشته و به نابودیت قسم خورده نه با حربه های تبلیغاتی تو خام می شود و نه با فزون وحشی گری ات تضعیف.

مبارزان واقعی در رویارویی با تو همگی یک واحد هستند. این واحد نه با کشتار تضعیف و نابود می شود و نه با حربه های تبلیغاتی از یک دیگر جدا.

در مبارزه با تو همگی مجاهدند، در مبارزه با تو همگی چریک هستند. در مبارزه با تو همگی منافق و محارب و هرچه تو آن را نام می نهی هستند. برای مبارزان حقیقی نام ها بی ارزشند، برای مبارزان واقعی «هدف» است که در بالاترین رتبه قرار دارد. «هدف» نابودی تو و استقرار یک حکومت سکولار و مبتنی بر رای مردم است.  ما آگاه از دلیل فزون وحشی گری هایت که همانا احساس فرا رسیدن تاریخ مرگت است، همچنان بر آرمان خویش استواریم.

آن روز دور نیست که در خیزشی همگانی، کوس مبارزه به صدا در آید و مبارزان حقیقی آخرین پرده ی عمر تو و سگانت را رقم زنند.


مرگ خویش را انتظار کشید که عمرتان مدت مدیدیست به سر آمده

روایتی از یک جنایت: چه کسی تیر خلاص را زد؟



خبر ناگهانی بود: «به اشرف حمله شد

این عبارت کافی بود تا به یکباره هزاران ایرانی در سراسر دنیا اقدام به مخابره ی خبر کنند: «به اشرف حمله شد!» با تلاش بیشتر افکار عمومی بمنظور کسب اطلاعات دقیقتر مشخص شد که امکان هرگونه ارتباط با شهر اشرف قطع شده است. برقراری تماس ناممکن بود. نیروهای محلی از محاصره و ادامه ی روند حمله خبر می دادند.

خبرهای اولیه از به گروگان گرفته شدن تعدادی از ساکنین توسط نیروهای مهاجم حکایت داشت، اما هنوز ابعاد این گروگانگیری کاملا مشخص نبود. تا اینکه خبر بعدی آمد؛ خبری که ماجرا را هولناکتر و شوکه کننده تر از قبل کرد: «حداقل ۵ تن از ۱۹ شهید اشرف در حالی به شهادت رسیده اند که ابتدا توسط نیروهای عراقی دستگیر شده و دستهایشان را از پشت بسته و سپس آنها را به رگبار بسته اند

دیگر شکی باقی نمانده که این یک جنایت است. حالا ناظران از قصد احتمالی نیروهای مهاجم برای قتل عام ساکنین اشرف خبر می دهند. برخی بر این باورند این تهاجم قرار بوده است با حمله ی نظامی دولت آمریکا به رژیم بشار اسد همزمان شود تا در کوران خبری مربوط به آن، قتل عام ایرانیان ساکن کمپ اشرف بدون سر و صدای چندان صورت پذیرد.

تماسها و مکاتبات افزایش می یابد. شورای ملی مقاومت ایران که بلادرنگ درخواست حضور نیروهای سازمان ملل در مقر را کرده بود از یک مهم پرده بر می دارد: «بر اساس گزارشهای موثق از داخل ایران، حمله به اشرف و قتل عام پنجم به دستور خامنه ای به  اجرا در آمده است. قاسم سلیمانی این دستور را روز سه شنبه ۵ شهریور در سفر به بغداد به طور مستقیم به مالکی و فالح فیاض ابلاغ کرده است

حالا خیلی از گمانه زنی ها تایید می شود. این یک حمله ی برنامه ریزی شده بوده است.

فرمانده پلیس دیالی و افسران نخست وزیری از شب قبل برای فرماندهی قتل عام در اشرف مستقر شده بودند. نیروهای مهاجم در ابتدا به درون برخی اتاقها با گلوله های RPG7 شلیک کرده و سپس افراد آن اتاق را به رگبار می بستند. نیروهای تحت امر مالکی در کوران هجوم و کشتار ساکنان بی پناه کمپ اشرف، بخش زیادی از اموال ساکنان را به آتش کشیدند.

تا ساعت ۱۰ بامداد روز یکشنبه به وقت محلی،  ۴ شهید دیگر شناسایی شدند. به این ترتیب شمار شهیدانی که تا این ساعت شناسایی شده است، به ۲۳ تن می‌رسد. نام برخی از اعضای بلند پایه ی سازمان مجاهدین خلق ایران در میان اسامی شهدا است.

ساعاتی بعد مریم رجوی -رییس برگزیده ی شورای ملی مقاومت ایران- «قتل عام» اشرفیان را «یک جنایت بزرگ علیه بشریت و یک جنایت جنگی توصیف» می کند و مسئول آن را «فاشیسم دینی حاکم بر ایران و نیروهای تحت امر مالکی» می داند. وی تاکید می کند که «به رگبار بستن افراد بی سلاح و بی دفاع، آنهم با دستان بسته، با هر معیاری جنایت علیه بشریت است و سکوت در مقابل آن همدستی با جنایت است

رییس شورای ملی مقاومت ایران با یادآوری توافق چهارجانبه دولت آمریکا، ملل متحد، دولت عراق و نمایندگان ساکنان در اوت ۲۰۱۲، در قبال تامین امنیت ساکنان اشرف، از جامعه جهانی و سازمان ملل می خواهد تا «با اعزام فوری هیاتهایی به اشرف، از ادامه کشتار جلوگیری نموده و برای نجات جان مجروحان و گروگانها اقدام کنند

تا این ساعت ۳۵ شهید در جریان قتل عام امروز اشرف شناسایی شده اند.

اکنون به نظر میرسد با گسترش خبر این جنایت، روند کشتارها به پایان رسیده است. تلویزیون های دولتی عراق ادعا می کنند هیچگونه حمله نظامی به اشرف صورت نگرفته است. از طرفی رسانه های وابسته به دولت ایران سراسیمه و هراسان از بازخورد این جنایت ادعا می کنند که این کشتارها حاصل یک درگیری درونی بوده است!

رسانه های جهان مشغول مخابره ی روایت های هر یک از طرفین و بازنشر اتهامات و تکذیبات هستند که مخابره ی خبر تازه ی دیگری، بسیاری از ناظرین را شوکه می کند: «نیروهای جنایتکار سوات به ۹ تن از مجروحان در کلینیک داخلی اشرف تیر خلاص زدند. تا ظهر امروز شمار شهیدان به ۴۴ تن رسید

خبر غیر قابل باور اما حقیقی است. نیروهای مهاجم عراقی که دستور مستقیم کشتار کامل ساکنین اشرف را داشتند به مجروحان این حادثه نیز رحم نکرده و با شقاوت تمام 9 تن از مجروحان مستقر در کلنیک پزشکی را به شهادت رساندند.

بسیاری از شباهت این دسته از کشتار ها با کشتارهای صورت گرفته در سال 67 سخن می گویند. سایت خودنویس با انتشار گزارشی از این جنایت می نویسد: ۲۵ سال بعد از ۶۷، کشتار مجاهدین خلق ادامه دارد.

حالا سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران با ابراز خوشحالی از کشتار صورت گرفته و با لحنی تند می نویسد که با حمله ی فرزندان «مجاهدان شهید عراقی» به اردوگاه اشراف حدود  ۷۰ نفر از اعضای سازمان مجاهدين خلق کشته شده اند. سپاه این «انتقام الهی» را از «وعده‌های خداوند تبارک و تعالی» خوانده که در سالروز «شهادت صالحان این امت، شهیدان رجایی و باهنر» رخ داده است.

محمود علوی،  وزير اطلاعات روحانی در خبری که پس از ساعتی از روی خروجی خبرگزاری «مهر» حذف شد با دفاع از این جنایت گفت: «اين احتمال وجود دارد که در اين مورد حاکميت عراق ناگزير شده است تا با تروريست های ساکن در پادگان اشرف مقابله کند

دولت عراق که به کلی منکر ماجرا شده است به ماموران یونامی و کمیساریا اجازه بازرسی کمپ اشرف را نمی دهد!

سفارت آمریکا در بغداد، وزیر امور خارجه کانادا، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا و همچنین سازمان ملل، جنایات صورت گرفته در اشرف را شدیدا محکوم می کنند. سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا می گوید: «هر آنکس که مسئولیت [این جنایت ها] را بر عهده داشته است، باید پاسخ پس دهد

تا لحظه تنظیم گزارش موج محکومیت های جهانی در خصوص این جنایت صورت گرفته همچنان ادامه دارد.

شاهین قبادی، سخنگوی سازمان مجاهدین خلق ایران طی آخرین مصاحبه ای که داشته است شمار کشته شدگان را دست کم 51 تن اعلام کرده است.

هرچند روایت این جنایت همچنان ادامه دارد و خونهای به ناحق ریخته شده در این ماجرا همچنان تازه است و پرونده ی آن مسلما هنوز به سرانجام نرسیده، اما یک چیز واضح و روشن است:

شمار کثیری از 100 ساکن شهر اشرف در کمال مظلومیت جان سپردند تا به دنیا میزان شقاوت و پستی جمهوری اسلامی و متحدانش را بار دیگر ثابت کنند. بار دیگر ثابت شد، حکومت جمهوری اسلامی و متحدانش ذره ای از ماهیت اولیه ی خویش عقبنشینی نکرده اند و همچنان همان آدمکشان بی رحمی هستند که از ترس از دست دادن قدرت خویش از انجام هیچ جنایتی هراس ندارند.

روز از نو، روزی از نو! ترور مخالفین در خارج کشور از دولت «سازندگی» تا دولت «اعتدال» نشان داد که این اسامی تنها نامهای زیبا و فریبنده ای برای پوشاندن یک چهره ی کریه و اهریمنی هستند. جمهوری اسلامی در ماهیت همانی است که بنیانگذار آن، آن را بر روی تپه هایی از جنازه ی مخالفین بنا کرد.

جمهوری اسلامی محکوم به نابود شدن است و نه تنها کشتار فیزیکی مخالفین باعث از بین رفتن افکار آنان نیست، بلکه باعث فراگیر شدن هرچه بیشتر صدای حق خواهی در جامعه ی ایران است.

مرگ بر اصل ولایت فقیه، نابود باد حکومت جمهوری اسلامی.

نظام ولایت فقیه در باتلاق !



آخوند احمد جنتی در خطبه های مراسم حکومتی نماز جمعه، گوشه ای از آنچه در مذاکرات اتمی در جریان است را به طور ناخواسته بر زبان راند و به وضعیت بحرانی و باتلاقی که نظام ولایت در آن گرفتار شده است اذعان کرد.

جنتی در حالی که به باندهای مافیایی رقیب که در پی ایجاد رابطه با آمریکا هستند هشدار می داد، گفت:
 " این ] آمریکا[  الآن، هنوز ] مذاکرات [ هيچ جا نرسيده، فضوليهايی می کنه، دخالتهايی در کشور ما می کنه، چرا وزير خارجه ما رفته سر قبر شهيد (!) مغنيه؟ تف بر بی حيايی شما! خوب يک شهيدی است يک شهيد حزب الله است... به تو چه فضول! از اين کارها می کنه، بعد از طرف ديگه آمدن يک پيام بدهند شما بايد در مسائل هسته يی کوتاه بيايید، شما بايد برنامه های موشکی تون رو متوقف کنيد، تو چه کاره ای که بما می گی مگه؟ دخالت در کشور ما چه حقی داری می کنی؟ برنامه های موشکی ما چه ربطی به تو داره؟ اگر اينها ]آمریکا[ آمدن دمار از روزگار اسلام و انقلاب و انقلابيون و حزب اللهی در ميارن... يکی از خواسته های اين آقايون اينه که شما در سوريه کمک به سوريه نکنيد... به ما ميگن شما بايد ارتباط خودتون رو با حزب الله قطع کنيد، مگه ميشه يک همچنين چيزی؟"

جنتی در عبارات مضحک دیگری عنوان کرد: "خيال نکنيد ... در مقابل يک قدرتی قرار گرفته ايم ما ضعيفيم، نه ما قوی هستيم. اونها ضعيف هستند. منتهاش ما به قدرت خودمون پی نمی بريم." این سخنان جنتی در حالی مطرح می شود که رژیم ولایت فقیه پس از اعمال تحریمهای کمر شکن، در مرز خفگی کامل و در ضعیف ترین شرایط  طول حیات خود به پای میز مذاکره کشانده شد.

آخوند جنتی در ادامه بار دیگر بر وجود جام های زهر متعدد بر سر میز مذاکرات ژنو اذعان کرد و گفت:
"مقام معظم رهبری چهار تا خط قرمز برای آنها معين کردند اين خط قرمزها را کوتاه نياييد. يکی از خط قرمزها اينه که در کارهای ديگه دخالت نکنيد. ما اجازه نمی دهيم در جلسه يی که گذاشته برای حل مشکل هسته يی شما بخواهيد در مسائل ديگه وارد بشيد نه موضوع و دستور صرفاً مسائل هسته يی است"

در حالی که رژیم ولایت فقیه از ترس ریزشهای شدید در سپاه و بسیج به اطلاع رسانی قطره ای از مذاکرات ژنو رو آورده، نمیرالمومنین جنتی در یک اعتراف ناخواسته اطلاعات نسبتاً مهمی را در رابطه با این مذاکرات بر زبان رانده است. به نظر می رسد علاوه بر جام زهر اتمی، برچیده شدن برنامه موشکی و خلع ید از رژیم قرون وسطایی ولایت از دخالت های منطقه ای نیز از دیگر موارد مطرح شده در مذاکرات اتمی ژنو است.

گفتنی است حدود یک ماه پیش، جان کری - وزیر امور خارجه آمریکا-  در مصاحبه مهمی که با شبکه خبری العربیه انجام داد علاوه بر متهم نمودن جمهوری اسلامی به حمایت از تروریسم بر لزوم خلع سلاح گروه تروریستی حزب الله لبنان تاکید کرده و عنوان نموده بود: "ما از طریق دیپلماسی عمل می کنیم و تهدید بمب اتمی رژیم تهران یک تهدید عمده است که در اولویت قرار دارد و در گامهای بعدی ما آماده می شویم که موضوعات دیگر را  با رژیم تهران حل و فصل نماییم."  

آگاهان و تحلیل گران از عقب نشینی حکومت ولایت فقیه از دخالت در سوریه و امور داخلی کشورهای همجوار به عنوان «جام زهر منطقه ای» یاد می کنند و آن را مکمل «جام زهر اتمی» به حساب می آورند. پیش از این خامنه ای بارها ترس خود را از جام های زهر پیاپی آشکار کرده بود و در موارد متعدد عنوان کرده بود یک گام عقب نشینی، عقب نشینی های پیاپی را به دنبال  خواهد داشت.


چنانچه از شواهد مشخص است جمهوری اسلامی با امضاء توافقنامه اتمی ژنو در باتلاقی وارد شده است که چشم اندازی برای خروج از آن متصور نیست. اجرای دقیق توافقنامه ژنو علاوه بر اینکه برنامه تولید «بمب اتمی» جمهوری اسلامی را متوقف خواهد کرد، جامهای زهر پیاپی را به دنبال خواهد داشت و بر شدت جنگ و جدال درون حکومتی خواهد افزود. از سوی دیگر تخطی از توافقنامه ژنو باعث اجماع بی سابقه در سطح جهانی و تقابل جدی حکومت ولایت فقیه با جامعه جهانی خواهد گردید. آنچه مسلم است انتهای هر دو مسیر، گورستان و زباله دانی تاریخ خواهد بود.

علاقه به مذاکرات محرمانه